هدف تحقیق حاضر، بررسی رابطه میان رهبری خدمتگزار، اعتماد نسبت به
رهبر و اعتماد سازمانی است. در این تحقیق،ادراک کارکنان از حاکمیت رهبری
خدمتگزار در سازمان به عنوان مولفه تاثیرگذار بر اعتماد نسبت به رهبر و
سازمان، مد نظر قرار گرفته است. روش پژوهش مبتنی بر تحلیل توصیفی و نمونه
آماری شامل 150 نفر از کارکنان سازمان های مختلف بوده است. تحلیل داده ها
نشان می دهد ادراک کارکنان از حاکمیت رهبری خدمتگزار، با اعتماد نسبت به
رهبر و سازمان رابطه مثبت دارد. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد سازمان های
با رهبری خدمتگزار، سطوح بالاتری از اعتماد نسبت به رهبر و اعتماد سازمانی
را نشان می دهند. رهبری خدمتگزار می تواند موجبات بهبود عملکرد سازمان را
فراهم نماید و تحقیق حاضر پیشنهاد می دهد که این امر از طریق تاثیر رهبری
خدمتگزار بر اعتماد نسبت به رهبر و سازمان، تحقق می یابد
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی اثر دو بعد شناختی و عاطفی اعتماد به رهبر بر
سطح هویت سازمانی اعضا از راه نقش متغیر میانجی اعتماد به سازمان است. روش
پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. بدین منظور، برای جمع آوری داده ها
از جامعه 305 نفری معلمان مدارس مقطع راهنمایی شهرستان چناران استان
خراسان رضوی با استفاده از فرمول کوکران و بر اساس روش نمونه گیری تصادفی
طبقه ای، 105 نفر از این معلمین با ابزار پرسشنامه برای سنجش متغیرهای
مدنظر مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات
ساختاری مبتنی بر تحلیل مسیر و با نرم افزار لیزرل انجام شد. نتایج نشان
داد که هر دو بعد اعتماد عاطفی و شناختی معلمان به مدیران مدرسه بر اعتماد
کلی (مشتمل بر سه بعد اعتماد درستکارانه، وابستگی و متعهدانه) به مدرسه
موثر است و از میان این دو متغیر پیش بین، متغیر اعتماد عاطفی به مدیر،
قدرت پیش بینی کنندگی بیش تری برای اعتماد به مدرسه دارد. هم چنین، مشخص شد
که در رابطه بین متغیرهای اعتماد شناختی و عاطفی معلمین به مدیران مدارس
با متغیر هویت سازمانی، اعتماد کلی به مدرسه می تواند متغیر واسطه معتبری
بشمار رود.
منبع:مقاله اعتماد به رهبر
درمحیط های کاملا رقابتی امروزی ، سازمان هایی می توانند به فعالیت های خود ادامه بدهند که به نحو بهتری از منابع خود که مهم ترین آن نیروی انسانی می باشد، استفاده کنند.ارزشیابی یکی از ابزارهای مهم و موثر مدیریت در جهت دستیابی به اطلاعات مورد نیاز در خصوص عملکرد افراد و عملکرد یک سازمان می باشد،ارزیابی عملکرد در سازمان ها به منظور بالا بردن سطح کارایی کارکنان و تشویق و ترغیب کارکنان بسیار حائز اهمیت می باشد. اما باید دقت شود که ارزیابی درست انجام شود و آثار منفی نداشته باشد.هدف از این مقاله آشنایی با ارزیابی کارکنان ، آثار مثبت و منفی آن در سازمان ها ، انواع ارزشیابی و روشهای ارزشیابی کارکنان می باشد. از طرفی آگاه سازی کارکنان از عملکرد خود، زمینه رشد و پیشرفت آنان را فراهم می کند و کارکنان در جهت بالا بردن کارایی سازمان می کوشند و اهداف خود را مقید به اهداف سازمان می کنند و همواره تلاش خواهند کرد، اما باید به این مسئله نیز توجه داشت که در سازمان ها اغلب از استعدادهای بالفعل کارکنان و رفتارهای ظاهری ارزیابی می شود در صورتیکه انسانها دارای استعدادهای بالقوه و رفتارهای غیر مشهود نیز می باشند که باید مورد توجه قرار گیرندو اگر به این امر توجه شود و ارزیابی درست و صحیح صورت گیرد سازمانها در رسیدن به اهداف خود موفق خواهند بود.
همه افراد حق دارند و علاقمند هستند که از نتایج عملکرد روزانه خود آگاه
باشند. این مسأله در مورد کارکنان وجه دیگری هم پیدا میکند و آن اینست که
کارکنان علاقه دارند از نظرات سازمان در مورد خود مطلع گردند و از سوی
دیگر سازمان نیز محق است نظرات خود را در مورد منابع انسانی سازمان که از
اصلیترین سرمایههای سازمان بشمار میروند ابراز داشته و به اطلاع ایشان
برساند. از طرف دیگر از کارکنانی که از انتظارات سازمان در مورد خویش
بیاطلاع هستند چگونه میتوان انتظار داشت که در جهت رفع و جبران کاستیهای
گذشته اقدام نمایند؟ در همین راستا باید متذکر شد که در اغلب موارد
کارکنان، سازمان یا دستکم مدیر مستقیم خود را مسئول و مسبب افت یا ضعف
عملکرد خود میدانند. دلایل اصلی نیاز سازمانها به انجام ارزیابی عملکرد
کارکنان عبارتند از:
* تشویق عملکردهای مطلوب و نهی از عملکردهای نامطلوب کارکنان
* پاسخ به این نیاز کارکنان که «حق دارند از نظرات کارفرما در مورد عملکرد خود مطلع باشند».
*شناسایی افرادی که قابلیت ارتقاء دارند و یا مستحق افزایش دستمزد و مزایای جانبی هستند.
* نیاز سنجی آموزشی کارکنانی که جهت ارتقاء یا جبران کاستیها نیاز به آموزش دارند.
* امکان بازنگری مشاغل و پستهای سازمانی.
موضوع مورد بررسی این مقاله، بررسی نقش فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی بر مدیریت و ساماندهی حملونقل شهری تهران بوده است. هدف اصلی این تحقیق، شناخت محدوده مورد مطالعه به لحاظ برخورداری، دسترسی و میزان استفاده شهروندان از امکانات فناوری اطلاعات و ارتباطات، میزان کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در سیستم حملونقل شهری و بررسی رابطه بین متغیر فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) و سیستم حملونقل در مدیریت بهینه شهری بوده است. روش مورد استفاده تحقیق نیزتوصیفی-تحلیلی بوده و جهت انجام این تحقیق با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده، تعداد ۳۸۳ نفر از ساکنان منطقه با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است. دادههای گردآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و تحلیلی در نرمافزار spss مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است. بر اساس نتایج بدست آمده، منطقه 12 شهرداری تهران به لحاظ بهرهمندی ساکنین آن از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات (ICT) و سیستم حملونقل شهری از وضعیت مناسبی برخوردار نمیباشد. همچنین اکثریت شهروندان مورد مطالعه این منطقه براین باور بودهاند که استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در این منطقه موجب بهبود و ارتقاء مدیریت حملونقل شهری، ارتقای ظرفیت جادهها و بزرگراهها، جلوگیری از هدر رفت انرژی، زمان، هزینه و غیره شده است.
حکمرانی خوب مفهومیاست که از اواخر دهه 1990 در ادبیات توسعه به عنوان کلید معمای توسعه مطرح گردید. این مفهوم برگرفته از نظریه نهادگرایی است و محصول مشارکت سه نهاد دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی میباشد. بانک جهانی حکمرانی خوب را بر اساس شش شاخص حق اظهار نظر و پاسخگویی، ثبات سیاسی، کارایی دولت، کیفیت قوانین و مقررات، حاکمیت قانون و کنترل فساد تعریف میکند. این مقاله با استفاده از رهیافت دادههای تابلویی به بررسی اثر این شاخصها بر شاخص توسعه انسانی به عنوان معیار توسعه اقتصادی در کشورهای آسیای جنوب شرقی (ASEAN) در طول دوره زمانی 2009-2000 میپردازد. در این مطالعه با توجه به همبستگی بالای میان شاخصهای حکمرانی خوب به عنوان متغیرهای توضیحی مدل، از روش تحلیل عاملی برای بررسی امکان حذف برخی از شاخصها جهت رفع همخطی مدل و سنجش روایی مربوط به حکمرانی خوب استفاده شده است. همچنین از طریق محاسبه میانگین موزون شاخصهای حکمرانی خوب، کیفیت حکمرانی معرفی شده، و تأثیر آن بر شاخص توسعه انسانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از تخمین مدلها نشان میدهد که کیفیت حکمرانی خوب که از طریق میانگین موزون شاخصهای حکمرانی محاسبه شده است، اثر مثبت و به لحاظ آماری کاملاً معنادار بر HDI دارد. همچنین از بین شش شاخص حکمرانی خوب شاخصهای ثبات سیاسی، کارایی دولت، کیفیت قوانین و مقررات و حاکمیت قانون اثری مثبت و به لحاظ آماری کاملاً معنادار بر شاخص توسعه انسانی
از تازه ترین مباحث توسعه در جهان کنونی «نظریه حکمرانی خوب» است تاجاییکه سازمان ملل و صندوق بین المللی پول حکمرانی خوب را کلید معمای توسعه می دانند. حکمرانی خوب از جمله موضوعاتی است که در دو دهه اخیر توجه محافل علمی و بین المللی جهان را به خود معطوف نموده است. نخستین گزاره در نظریه حکمرانی این است که تنها مردم یک کشور می توانند برای توسعه نسخه بنویسند و هیچ تجویزی بدون در نظر گرفتن شرایط بومی ، تاریخی و اجتماعی جامعه مفید نخواهد بود کوچک سازی دولت در رویکرد حکمرانی خوب به توانمند سازی دولت تبدیل شده است و همچنین اداره دولت از روش مدیریت عمومی به حکمرانی عمومی تبدیل شده است. محققان حکمرانی خوب را با رویکردها ( فرایندی، لیبرالیستی و سوسیالیستی )، ابعاد ( سیاسی، اقتصادی و انسانی ) و اهداف ( توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی و توسعه پایدار انسانی )گوناگونتعریف نموده اند شاخص های حکمرانی خوب عبارتند از: 1 - شاخص حق اظهارنظر و پاسخگویی 2 - شاخص ثبات سیاسی 3- اثربخشی دولت 4- شاخص کیفیت قوانین و مقررات 5- شاخص حاکمیت قانون 6- شاخص کنترل فساد در این مقاله ضمن مروری برادبیات و پژوهش های انجام شده در زمینه حکمرانی خوب، ضمن نگاهی گذارا بر وضعیت حکمرانی خوب در ایران ، به بررسی آخرین وضعیت ایران طبق آمارهای سازمان ملل در این زمینه می پردازیم.
منبع:مقاله حکمرانی خوب