عناصر داستان اجزای بنیادین تشکیل دهندهٔ داستان هستند. میان اهل فن و نویسندگان در مورد تعداد و ترکیب عناصر بنیادین داستان اتفاق نظر وجود ندارد
عناصر داستان بهمثابه یک ارکستر
داستان زیبا، سمفونی
منسجمی است که در آن ساختار، موقعیت، شخصیت، ژانر و ایده پیوندی ناگسستنی
دارند. نویسنده باید برای هماهنگ کردن این عناصر به مطالعهٔ عناصر داستان
بپردازد چنانکه گویی این عناصر سازهای یک ارکسترند، نخست به صورت مجزا و
سپس در کنار هم.[۱]
عناصر داستان؛ نوشتهٔ جمال میرصادقی
داستان
در میان ملل جهان سابقهای طولانی دارد و در مسیر طولانی و پرفراز و نشیب
خود، شاهد تحولات، تغییرات، پیشرفتهای زیاد و عمیق و نیز اشکال مختلف بوده
است. داستان دارای بافت هندسی و ترکیب خاص و دارای عناصر ویژهای بود ه و
هست بهطوریکه آن را از سایر اشکال و فنون ادبی متمایز میسازد و در این
میان داستان هنری معاصر، علاوه بر دارا بودن عناصر عمومی و مشترک در
داستان، دارای عناصر و اجزای خاصی است که همهٔ این عناصر در هماهنگی کامل و
نظاممند در خدمت پیام و اندیشه داستان هستند.
داستان
معمولاً با مقدمهای دربارهٔ اندیشهٔ اصلی آغاز میشود تا ذهن خواننده از
ابتدا برای فهم بهتر و پیگیری آسانتر حوادث بعدی آماده شود. آنگاه اندکی
پس از شروع داستان، در روند طبیعی آن، گره ایجاد میشود تا خواننده و
شنونده تشویق شود و خود را در باز کردن گره ایجادشده سهیم و شریک بداند؛
بهعبارتدیگر، داستان با سرآغاز شروع میشود و سپس با حوادث و درگیریها
پیش میرود. این تقابل به تضاد و نقطهای اوج یا بحران میرسد و مخاطب
داستان در اوج احساسات و تأملات به سر میبرد و آنگاه گره ایجادشده
آرامآرام گشوده میشود و کار داستانی از نقطه اوج، رو به نشیب مینهد و
پایان مییابد.
داستان در مقایسه با اشکال هنری دیگر، با واقعیت ساختار
وجودی انسان تناسب و ارتباط بیشتری دارد. انگیزهٔ حقیقتجویی در وجود
انسان باعث میشود داستان بیش از هر اثر هنری دیگر در او تأثیر بگذارد.
منبع:مقاله عناصر داستان